سلام جالب بود

همه ي ما گاهي ... که نه ... هميشه از اين کارا ميکنيم و آخرش ميزاريم پاي زمونه و مث مرررررد که چه عرض کنم مث نامرد از کنارش ميگذريم ...

شاد باشي

salam.man ghablan in postetuno khundam

bazam mamnun az davatet

سلام...احسن ..تبريک ميگم بتون به خاطر نثر زيبا پر از احساس و تاثير گذارتون...به اميد ظهور عدالت...موفق باشيد

داستان دردناکيه که هر روز و هر هفته حداقل يکبار براي همه مون تکرار ميشه و نهايتش تا چند وقت از اين داستان دردمنديم!
اگر سعي کنيم واقعا بنده خدا باشيم و مومن و مسلمون ديگه بدي و فقري نمي مونه. براي همين معضل فقر چقدر دستور داريم توي کتاب الله مون، انفاق، صدقه، زکات، خمس، احسان ...
کدومش رو بهش عمل مي کنيم، هر روز براي سلامتي خودمون و خونواده مونم که شده صدقه ميديم؟ خمس چي؟! شامل همه ما ميشه، چند نفرمون واقعا ميدونيم سال مالي چيه و خمس مالمون رو ميديم؟ هميشه دنبال ي راهي زياد کردن پول و اموالمونيم و اگر بخوايم ذره ايش رو خرج کنيم انگار جونمون در ميره!!!
روي سخنم با همه مونه اول از همه هم خودم، اگر واقعا همين قرآن رو فقط سرلوحه زندگي و دينداريمون قرار بديم سعادت دنيا و آخرت برامون حاصل ميشه، ميشيم يار امام زمان، ميشيم بنده خدا، ميشيم شيعه علي ...

سلام وبلاگ خوبي داري من هم چهار تا وبلاگ دارم اگه دوست داري وبلاگ ها ي من را لينک کن تا من وبلاگ شما را در همه وبلاگ ها لينک کنم.
www.payamak6.persianblog.ir
www.sajed6.blogfa.com
www.technology6.persianblog.ir/
www.hadi6.persianblog.ir
راستي اگه لينک کردي خبر کن.با تشکر

منم خيلي سوال با اين رنگو بو دارم!

اما نمي دونم کي جواب ميگيرم

انشاالله اون دختر هم عاقبت به خير شه

يا مهدي

سلام راستش را بخواي، وقتي نوشته ات را خواندم اين حديث از پيامبر به يادم آمد: کسي که بخوابد و در همسايگي او گرسنه اي باشد، مسلمان نيست.(البته در روايت ديگري، ايشان همسايه بودن را تا چهل خانه پيرامون منزل هر کس تعيين کرده اند)
حال بيا و حساب کن!!!!
چند نفر از ماها مسلمانيم؟؟؟؟
با تبادل لينک موافقي؟
(جزيره علم)

سلام.
چند شب پيش واسه منم همچين ماجرايي پيش اومد...
رفته بودم نونوايي يه گدا هي ميومد از اين و اون پول مي گرفت كم مي دادي مي گفت بيشتر بدين!نون گرفتم داشتم مي رفتم خونه يه جوونو ديدم خيلي رشيد بود معلوم بود اهل دودو دم نيست لباساش كهنه بود شايد دنيا خيلي بهش سخت گرفته بود.كنارش رسيدم آروم گفت ببخشيد مي شه يه تيكه نون بهم بدين؟
بخدا تنم لرزيد...سريع نون و دادم رد شدم پشت سرم گفت اين كه خيلي زياده آقا لطفا بقيه اش رو بگيرد.يه حالي شدم عجيب.از خودم بدم اومد...واقعا بعضي مواقع شرمم مي ياد همچين صحنه هايي رو مي بينم ايندفعه كه واسه خودم پيش اومد داشتم ديوونه مي شدم.خداجون دوست دارم به من آسون گرفتي واسه يكي ديگه سخت بيا تعادل و برقرار كن ديگه عرق شرم نريزيم.ممنون.خداهمرات خانم علوي.اي كاش ما هم خدارو تنها نذاريم.

سلام . خوب نوشت بودي. قلمت پايدار .

kheili jaleb bud.eine haghighate.are vaghean chera injuri shode?

خيلي قابل تامل بود